اهنگ هامون از مهراب

متن اهنگ هامون مهراب

تو که میدونستی من بی تو میمیرم

چیزی نگو فقط بدجوری دلگیرم

کاری کردی که از زندگیمم سیرم

یه چی بهت بگم دارم میمیرم

چرا کل تنم زخمه نمیدونم

من که بعد رفتن توم میزونم

میگن لحن حرف زدنتو از یادت رفته

شاید واسه قرصایی که نمیخورم چه میدونم

بگو من چیکار کنم که تو باشی اروم

عشق تو عین مواده میکنه اروم اروم داغونیه

تو حواست نی خیلی چیزا ازم پیشت جا موند

من که خیلی وقته دست دادم به دستای خیابون

تو با هر قدم که میرفتی من پیرتر میشدم

اشکایی که میریختم پشتت عزیزتر میشدن

حال تو بهتره خداروشکر

منم کنج خونه ثانیه به ثانیه به مرگ نزدیک تر میشدم

نه گذاشتی من بمونم نه خودت موندی پیشم

بازم عکساته که موند حتی همون قدیمیشم

یه جوری گرفتی نام و نشون قلبمو ازم

که صدام میکنن همه ولی نمیدونم کیم

عشق یه طرفه ینی اونو دوسش داری

اون یه طرفه ینی یه حس خوبی بهش داری

اون عشق یه طرفه ینی خورد بشی زیر پاش

اون یه طرفه ینی جون بدی جلوی چشاش

یه چن ساله که جوونیم خلاصه میشه تو ریم

خودم که پا گیرت بودم شاید کمک کنه دیم

تاریخ تولد زندگیم تو رفتی دوتا شد

یکی اونجایی که اومد یکی جایی که جدا شد

رفته رفته رفتو رفتنشم مردن رویام بود

خوشبختیش حتی کنار من نه تو ارزوهام بود

یادت باشه این سکوتت خودش یه جور جوابه ها

تو رفتیو کنارم تو اتیش میسوزه خاطرات

من میکشم سیگارو ببین که میسوزه میره

من میدونم یه روز میای ولی خیلی دیگه دیره

فقط اینو بهم بگو چیکار کردی تو با چشام

دلم خیلی پره ازت ولی گریم نمیگیره

پاتو که گذاشتی تو عشق یهو دنیات عوض میشه

رویاتو جلو چشات میبینی میدونی نمیشه

اولین قدمت همونجا قدم اخرت میشه

ولی یه چی بت بگم این حس دیگه تکرار نمیشه

خیره نگام از پنجره به ماهمه

خیال میکردم اون همیشه یادمه

بعضی موقع ها اینو فراموش میکردم

یه انگاری نه انگاری اونم یه ادمه

خودتم اینجا که نیستی بازم خیالت با منه

از نبض رگایی که یکی در میون میزنه

انگاری نداره پاخوره شکستن هر دلی

میخوای بری میخوای بری میخوای بری

راستیتش رفتنی روم نشد توی دلم حرف موند

یه موضوعی بود از همون قدیم قلبمو میرنجوند

این که کنارت بودمو میدونسم نمیمونی

ترس این که میری همش ته صدامو میلرزوند

هیچ وقتم نگرف دلم امید تو بودی که داشتم

تو درمونی شدی رو همه چیزایی که نداشتم

خلاصه توی هر سنی بودیم سر یه داستانی

یه بغضی از هر مدلیش بگی توی گلوم داشتم

اره یادت نی اشکامو با دستای خودت میکردی پاک

میرسه اون روزی که با دست منو میزاری تو خاک

که حتی زندگیمونم به در بخور نبود

دل یتیم من بالا سرش پدر میخواست نبود

زیر پاهات نشستم تا بتونی رد بشی

از اون که تو مخ گذاشت رفتی چرا نمیگی یه کلوم

جوونی بود سر خورده تو دیوار چیزی نبود تهش شکست

تو با سرخوردگیات موندی و بی من تو قفس